رئيس ستادکل نيروهاي مسلح تاکيد کرد: رهبر معظم انقلاب به مسئولان و کارگزاران دفاعي و امنيتي ابلاغ فرمودند که به هيچ وجه اجازه داده نشود که بيگانگان به بهانه نظارت، در حريم امنيتي و دفاعي کشور نفوذ کنند.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از خبرنگار شبکه اطلاع رساني راه دانا، سردار سرلشکر سيدحسن فيروزآبادي رئيس ستاد کل نيروهاي مسلح خطاب به هيئت مذاکرهکننده هستهاي کشورمان پيامي تحت عنوان «راهبرد استقامت و هوشياري در مکتب انقلاب اسلامي در برابر گزاره برگ استکباري صهيونيستي دغلکارانه آمريکا» صادر کرد که متن آن را در ادامه ميخوانيد:
دفاع جزئي از هويت يک ملت زنده است... ما زنده و هوشياريم و از سرمايه عظيم و ارزندهاي که پيش ماست (يعني انقلاب و اسلام و نظاممان) غفلت نخواهيم ورزيد و از آن دفاع خواهيم کرد.
تاريخ تجربيات بشر و نظامهاي سياسي هيچگاه در تعريف عزت، هويت و افتخار يک ملت، صفحهاي را در جايي براي انفعال و هراس از مقاومت قرار نداده و همواره از اصل دفاع و حفاظت از هويت و منافع ملي به عنوان سرلوحه افتخار و ماندگاري ياد کرده است.
ملتي که به دنبال حفاظت از استقلال و عزت، تمدن و حاکميت تاسيسي خود ميباشد نميتواند خود را فارغ از اصول امنيتساز و دفاع از ارکان حيات ملي خود در برابر هرگونه تهديد تصوير نمايد و آناني که ملت خود را در وادي سراب وابستگي تصوير و تفسير ميکنند، به يقين تصويري واهي و مجازي را ميسازند که با کوچکترين موجي از فشار و سرانگشتي از ترديد، به راحتي از صفحه تاريخ محو و به فراموشي سپرده ميشود.
چه بسا ملتها و دولتهايي که در کشاکشهاي منطقهاي و جهاني به همين گونه در دامان ترديد و يا انفصال افتاده و ناگهان خود را در گردابهاي سياسي- امنيتي خود ساخته ديده و شکست و سقوط خود را تجربه کردهاند.
چه بسا ملتها و دولتهايي که در شناخت دشمنان و خيانتهاي محيطي و پيراموني خود غفلت و يا به انحراف کشانيده شده و بسياري از فرازهاي موفقيت و سربلندي خود را واگذار و تجربيات ذلتباري از سقوط را پشت سر گذاردهاند و چه بسا دولتها و ملتهايي که در ضرورت ايستادگي، استقامت و هنگامه پايداري، شيريني موقت آسودگي، رفاه و خوشنشيني را ترجيح داده و به هنگام بيداري از آن خواب گران، از دست دادن بسياري از دارائييها، غرور ملي و تمدني خويش را شاهد بودند.
و در مقابل صفحات تاريخ، ملتهايي را به ياد دارد که در برابر تمامي امواج تغافل و زيادخواهي دولتهاي استکباري با تکيه بر هويت ملي و اعتماد به نفس در برابر مطامع و نفوذ آنان مقاومت کردند و توانستند با اتکاء بر هوشياري و وحدت و انسجام دروني خود پلکانهاي ترقي و تعالي خود را پشت سر نهاده و احياگر تمدن ديرين خود باشند.
در عرصههاي تمدنساز نيز رهبران و بزرگ مرداني را به ياد ميآوريم که در برابر تمامي تهديدات، تهاجمات و فشارهاي گوناگون، با درايت و توانمندي و اتکاء به منابع قدرت دروني ملت خود، قوام و ديرينگي ملي خود را به عرصههاي جهاني کشانيده و اقبال و جذابيت جهاني را در پشتوانه تمدني خود تجربه ميکنند.
رهبراني که عرصههاي دفاع و پيشبرد منافع ملت و کرامت بشري را شرط موفقيت در مقابله با شيطان صفتي و تحميل و زورمداري کساني دانستند که ارضاء اميال درنده خوي آنها، آثار جنايتباري را بر تارک مظلوميت و محروميت جوامع مستضعف بر جاي ميگذاشت.
رهبراني که اين موفقيت و توانمندي خود را مرهون به توکل و اتکاء به منبع لايزال قدرت الهي ميدانند و در نفحات و آموزههاي اين قدرت، تواناييهاي پوشالي قدرتهاي بزرگ را در عرصه جهاني به شکست کشانيده و به تعبيري کتاب تاريخ را دگرگون و بازنويسي کردند.
خداي بزرگ را شاکريم که در پناه ادعيه خاص حضرت بقيةالله الاعظم (سلام الله عليها) جمهوري اسلامي ايران به عنوان طلايهدار يک تمدن بزرگ و قدسي با اتکاء بر رهنمودهاي رهبر عظيم الشان خود همچنان مسير سلامت و صحت روابط دولت و ملت خود را شاهد و همچنان در مسير تداوم تدابير و فرامين ايشان، شرايط تضمين و تحقق منافع ملي را با صلابت و اقتدار دنبال مينمايد، اقتداري که متضمن امنيت نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به عنوان پرچمدار انقلاب اسلامي و امالقري جهان اسلام شده و تمامي ارکان و حافظان اين رسالت قدسي را در کنار مولا و فرمانده خود فراهم و تقويت مينمايد.
به يقين رمز موفقيت ملت قهرمان و پرافتخار ايران طرد همه شکافها و آسيبهايي بوده است که موجب کاهش توان و سطح تأمين و تحقق سياستهاي ملي اعم از سياست خارجي و امنيت ملي بوده است که آنان را در دفع تهديدات نظامي و امنيتي موفق و کارآمده کرده و با تکيه بر همين تجربه که در دفاع مقدس موجب سربلندي ملت انقلابي ايران گرديده دگر بار اجازه نخواهد داد که در صحنه منطق و احقاق حق خود در مذاکرات هستهاي که به منظور استفاده از فرصتهاي حاصله در رفع تهديدات امنيت ملي شکل گرفته است که با فريبکاري توان دفاعي و متعارف جمهوري اسلامي در محاق و در معرض آسيب قرار گيرد.
اين برآورد نابجا و پرخطاي دشمنان ملت بزرگ ايران است که تصور ميکنند بر اساس برخي از گمانهزنيهاي نابجا ميتوانند در برابر تاييد حق مسلم اين ملت در بهرهگيري از توان صلحآميز هستهاي به حريم امن و حفاظت شده منافع امنيت ملي کشور وارد شده و هرگونه حق دفاع در برابر تجاوزگري را از آنان سلب کنند.
شايد تصور ميکنند با اين خيام خام بتوانند خود را از وضعيت اسفباري که ملتهاي منطقه با تکيه بر بيداري نايب اسلام فراهم آوردهاند، نجات دهند و با بمباران و کشتار مردم مظلوم منطقه در سوريه، عراق، لبنان و يمن به ادامه حيات جنايتبار خود ادامه و با فراغبال از بسته شدن بال پرواز انقلاب اسلامي همچنان خود را بر منابع ارزشمند ملي اين ملتها، صاحب اختيار و محق قلمداد کنند.
هر چند که مجددا مايلم از تلاش سربازان و ارتش منظم ديپلماسي کشور در پيشبرد اهداف جمهوري اسلامي در صحنه سياست خارجي کشور تقدير نمايم وليکن به عنوان فرماندهي صاحب تجربه، آنان را در صحنه نبرد ديپلماسي از هرگونه غافلگيري در برابر حريف مستکبر و پر فريب در صحنه کشاکش مذاکرات سياسي و هستهاي برحذر داشته و ضمن هشدار چندين مسئله را با مخاطبان گرامي در ميان ميگذارم.
مساله دفاع و امنيت ملي در گرو فهم مقاومت و ايستادگي
آمريکاييان بعد از بيانيه قرائت شده لوزان، دست به انتشار اطلاعيهاي رسمي در بيان مواضع باصطلاح توافق شده خود در لوزان زده و در اين گزاره برگ Fact sheet مدعي گرديدهاند که:
از طريق دسترسي و بازرسي به حوزههاي موشکي و تسليحاتي ايران محدوديتهايي در نظر گرفته ميشود.
در ابتدا تصور ميشود که اين اصل به دنبال قاعده PMD (انحراف کارکردهاي هستهاي به سمت فعاليتاي تسليحاتي) ميباشد و ليکن با بررسي بيشتر مشخص شد که اين اختيارات فراتر از انحراف برنامههاي هسته اي بوده و با سوء استفاده از رويکرد جمهوري اسلامي ايران در حرمت ساخت بمب هستها ي خود را به دروزاههاي امن دفاعي کشور نزديک کرده تا بتوانند در پناه آن سياستهاي تسليحاتي و راهبردهاي نظامي همچون چنگ از راه دور خود را در نبردهاي احتمالي به عنوان عاملي براي چانهزني و ادامهي فشارهاي سياسي - نظامي و يا گزينههاي مطرح مقابله با جمهوري اسلامي ايران مطرح سازند و يا به فشارهاي اجتماعي وجود چنين فناوري و قدرت بازدارندهاي را با ترديد مواجه سازند.
اما مليت ما فراموش نکردهاند که غرب چگونه در طي جنگ تحميلي و تجاوزات خاورميانهاي خود از همين فناوريها ديوارهاي دفاعي کشور را مورد خدشه قرار دادند.
- فراموش نکردهايم چگونه با موشکهاي اگزواست تمامي خليج فارس و خط انتقال انرژي را ناامن کردند.
- فراموش نکردهايم چگونه با موشکهاي بالستيک، شهرها و مردمان مظلوم و بيدفاع کشور را به خاک و خون کشيدند.
- فراموش نکردهايم چگونه با پهپادهاي بلند پرواز خود تمامي فضاي حساس کشور را ضربه پذير و مورد جمعآوري اطلاعاتي قرار دادند.
- فراموش نکردهايم بمبهاي بونکر 14 تني خود را براي حمله به تاسيسات حساس کشور آزمايش و هراس افکني رسانهاي را دنبال کردند.
- فراموش نکردهايم با تجاوزات هوايي خود در خليج فارس و آبهاي ميهني، سعي بر ناامين سازي هوايي کشور داشتند.
- فراموش نکردهايم چگونه با تحريک عوامل پنهان ترورسيم و فرقهاي خود در جوار مرزها، امکان استفاده از فناوريهاي شناسايي عليه آنان را محدود ساخت و با دستيابي مواجه ساختند.
- فراموش نکردهايم چگونه با کوچکترين پافشاري جمهوري اسلامي ايران بر منافع حقه خويش، گزينه نظامي و موشکي و حتي استفاده از سلاح هستهاي را عليه ملت قهرمان ايران گستاخانه مطرح نموده و سپس داعيه محدودسازي حق دفاع کشورمان را نيز ارزو ميکنند.
اين هوشياري تاريخي در دفع زياده خواهيهاي دشمن سبب شد که نخبگان علمي و فرزندان انقلابي اين ملت با تکيه بر فناوريهاي بومي و اعتماد به نفس ملي از آغاز جنگ تحميلي به نفس ملي از آغاز جنگ تحميلي تا کنون با نثار جان و تلاش ايثارگري خود، حفاظي از امنيت و اطمينان را بر فضاي کشور گسترانيدند و هزينههاي يک تهاجم نظامي از سوي دشمن را غيرقابل محاسبه نمودند. لذا همانگونه که رهبري معظم انقلاب اسلامي در استمرار رهنمودهاي خود در ادامه مسير مذاکرات به صلاح دولت و ملت ترسيم نمودند به مسئولان و کارگزاران دفاعي و امنيتي ابلاغ فرمودند که:
- به هيچ وجه اجازه داده نشود که به بهانهي نظارت بر حريم امنيتي و دفاعي کشور نفوذ کنند.
- به هيچ وجه مسئولين نظامي کشور ماذون نيستند بيگانگان را به حريم و حصار امنيتي - دفاعي کشيده راه دهند.
- مطلقاً مسئولين نظامي کشور ماذون نيستند به بهانه نظارت و به بهانه بازرسي توسعه دفاعي کشور را متوقف کنند.
مطلقاً توسعه دفاعي کشور، تواناييهاي دفاعي کشور نبايستي در مذاکرات مورد خدشه قرار بگيرد.
- به هيچ وجه نبايستي حمايت ما از برادران مقاومتمان در نقاط مختلف در مذاکرات خدشهوارد شود. (نسبت محکم ملت در عرصه نظامي بايستي همچنان محکم بماند و محکمتر شود.)
فرماندهي معظم کل قوا در بخش ديگري از بيانات خود که در جمع مداحان اهل بيت عليه السلام در بيستم فروردين ماه عنوان فرمودند به نکات مهمي اشاره کردند که ارزشهاي امنيت ملي را برجسته و مورد تاکيد قرار دادند و در اين فرازها رهبري معظم انقلاب را از به خطر افتادن امنيت ملي کشور ناشي از اعتماد بيش از حد به دشمن قابل توجه بود. سعي کردهام در چند گزاره اين ضرورتهاي توجه به امنيت ملي و انسجام مردم در پشتيباني از نتايج و دستاوردهاي انقلاب اسلامي را از لسان معظم له در چند ماه اخير بيان کنم:
- مراقب باشيد لبخند فريب گرانهي دشمن به شما را دچار اشتباه و خطا نکند.
- وزارت خارجه يک ارتش منظم ديپلماسي در مساله سياست خارجي است. دفاع از دستاوردهاي انقلاب اسلامي در قالب يک سازمان مواظب و منظم.
- در صلاحيتهاي اين سازمان (ديپلماتيک) بدون هوش و مهارت و پايبندي عميق و صادقانه به آرمانها و اهداف قطعاً نميتواند موفق باشد (هوشمندي راهبردي تامين کننده اقتدار واقعي از سوي دستگاه ديپلماسي است)
- طرف مقابل اهل فريب، دروغ، عهدشکني و حرکت در خلاف مسير صحيح است نمونه آن صدور بيانيهاي چند صفحهاي دو ساعت از پايان مذاکرات بود که مخدوش، غلط و در اغلب موارد خلاف واقع بود. (امنيت ملي پديدهاي هوشيارانه و ضد غافلگيري ملي شکل ميگيرد)
- مساله هستهاي بهانه است و آمريکاييها زماني از خصومت دست برميدارند که ملت ايران به ملتي منزوي، بياعتبار و بياحترام تبديل شود. (هويت امنيت ملي هر کشور در گرو تامين ارامش و عزت ملي است)
- ايران امروز به نظر من قدرتمندتر از آن است که بخواهد با کشورهاي غربي و آمريکا تن به يک توافق بد بدهد (تمامي تحولات در حوزه مديريت امنيت ملي ميبايستي متناسب با شان قدرت ملي باشد).
- هميشه اعلام کرديم و گفتيم که اين گفتگو نيست، اين تحميل است و ايران زير بار تحميل نميرود. (امنيت ملي، مسئوليت نفي تمامي شرايط تهديد و تحميل بر فضاي ملي کشور است).
عرصه ديپلماسي عرصه لبخند و مذاکره است اما همه اين رفتارها بايد در چارچوب چالش اصلي فهم و درک شود ... درک ماهيت طرف مقابل و فهم صحيح هدفگذاري او (ضعف در ادراک تهديد و غافلگيري در برابر ترفندهاي او باعث به خطر افتادن امنيت ملي ميشود).
اگر روزي اين مسئله با عقبنشيني حاصل شود آنها براي ادامه دشمني با ايران عزيز دهها بهانه ديگر از جمله پيشرفتهاي موشکي و مخالفت با رژيم صهيونيستي و حمايت از مقاومت را مطرح ميکنند. (امنيت ملي تابعي از ضريب اطمينان حداکثري در رسيدن به اهداف در مصاف با دشمن حتي در جبهه ديپلماتيک ميباشد).
در پايان اين تذکرات و توجهات چندين ماهه ايشان نيل به توافق را متضمن تأمين عزت و امنيت جامعه اسلامي ميداند و در صورت دسترسي به يک توافق خوب از آن استقبال نموده و ليکن 6 شاخص اساسي را به عنوان خط قرمز و حفاظت از منافع ملي کشور مطرح ميفرمايند:
ضرورت حفاظت از دستاوردهاي هستهاي
مهمترين ويژگي صنعت هستهاي در کشور به زعم فرمايش حضرت امام خامنهاي عزيز (مدظله العالي) انفجار علم در نسل جوان و دانشمند کشور بود و قاعدتاً بايد در مسير توافق، بتوان به تحکيم و توسعه تحقيقات در زيرساختهاي علمي و فناوري حوزه صنعت هستهاي پرداخت و با اعمال محدوديتها در اين صنعت و به انجماد و رکود کشيده شدن هسته تحقيقاتي اين صنعت و غيرفعالسازي آن، شاهد افت اقتدار علمي و آسيبپذيري استقلال و خودکفايي ملي شود که اميد است در ادامه مذاکرات اين نياز ملي به عنوان بخشي از منافع امنيت ملي کشور مورد توجه قرار گيرد.
عدم اعتماد به آمريکا به عنوان يک تجربه مستعد تاريخي در دشمني با ملت ايران
آمريکا از زمان حضور سلطهگرانه خود در کودتاي سال 1332 تا زمان تسخير لانه جاسوسي خود هيچگاه راهبرد دشمني خود را به راهبرد اعتمادسازي نزديک ننموده است و همواره با بدعهدي و از پشت خنجر زدن هر گونه از احقاق حقوق ملت ايران را در عرصههاي گوناگون با چالش و بنبستسازي مواجه ساخته است و عليرغم نظارتهاي مختلف نهادهاي بينالمللي، با تحريم کشورها و جنگافروزي خود بيش از چهار مرحله از تحريمهاي متنوع جهاني و موضوعي را عليه ملت ايران و نيازهاي اساسي آن به اجرا نهاده و آنها را به عنوان يک تهديد عليه روندهاي رشد و پيشرفت اين ملت فعال نمود.
حال نبايد با حريفي که اين همه سابقه بدعهدي و شديدترين توطئههاي نظامي - اطلاعاتي و امنيتي را در طول يک سده گذشته عليه فضاي جامعه ايران داشته است نميتوان روندهاي امنيت ملي کشور را با اعتمادي بدون پشتوانه و هشياري تاريخي و انعقاد يک توافق جامع با امکان بازگشتپذيري سريع ايران در صورت بدعهدي حريف دنبال کرد.
لغو کامل و يک جاي تمامي تحريمها همزمان با انعقاد توافق جمهوري اسلامي ايران با 1+5
احتمالي جدي و قابل اتکاء و ناشي از نقض تعهدات جهاني و بينالمللي غرب نشان ميدهد که نظام استکباري پس از انعقاد قرارداد نسبت به لغو تمامي تحريمها به صورت همزمان اقدام ننموده و يا به بهانههاي واهي و تهديدآفرين گذشته همچون استفاده از موشکهاي بالستيک و يا نقض حقوق بشر و امثالهم مجدداً بازگشت تحريمها را دنبال و به اجرا گذارد در حالي که امنيت ملي کشور نيازمند تضمينهاي برگشتناپذيري تحريمها را ايجاب ميکند و اين مهم قابل چانهزني و معامله نيست.
ممنوعيت ورود و نفوذ به حريم امنيتي و دفاعي به بهانه نظارت بازرسي
در گزاره برگ آمريکاييان تأکيد بر امکان بازرسي بر تسليحات و صنايع موشکي جهت محدودسازي آن با عبارت «همه جاي ايران» آمده است که در ترکيب با قاعده بازرسيهاي بدون اطلاع که مورد اتکاء فکت شيت آمريکا، آلمان و فرانسه ميباشد گواه بروز يک نگراني در انعقاد توافق عليه امنيت ملي کشور باشد که موجب بازرسي تمامي مقرهاي نظامي و کليدي کشور را در معرض آسيبپذيري اطلاعاتي، امنيتي و نظامي قرار دهد.
عدم توقف توسعه علمي و فني صنعت هستهاي در هيچ شرايط
پشتوانهاي از نيروهاي پرتوان و نخبه داخلي روند توسعه علمي صنعت هستهاي را به صنعتي مرزشکن در قياس با دانش هستهاي جهان تبديل نموده است و بيتوجهي به سرعت رشد اين دانش در رقابت با دانش جهاني يا محدودسازي آن به يک مدل ساده و پيش پا افتاده آزمايشگاهي در عين تحريمهاي علمي دانشجويان و اساتيد در دانشگاههاي غرب به معناي به رکود کشانيدن عرصه تحقيق و نوآوري جهادي اين عرصه است به گونهاي که حتي در بازطراحي قلب راکتور اراک نيز هزينه و تقليل توانمندي را به دانش موجود هستهاي در کشور سپرده و مايل به انتقال فناوري جديد و با آموزش متخصصان ايراني را نيز تأييد نمينمايند و فرزندان ملت در مذاکرات روياروي خود نبايد اين تحقير و تضعيف ملي را تاب آورده و تحصيل آن را به جامعه علمي کشور پذيرا باشند.
ممنوعيت هر شيوه نظارتي که ايران را به يک استثناي غيرمتعارف در نظارت جهاني
نظارتهاي غيرمتعارف و تمکين در برابر فشار دشمن به منظور بازرسيهاي تحقيرآميز و متعارض با عرف نظام و حقوق بينالملل از يک سو و مغاير با شئون و مصالح امنيت ملي که موجب جريحهدار شدن غرور و عزت ملي شود بايد طرد شده و از ورود و پذيرش آن در پروتکل الحاقي و توافقات پيشرو پرهيز کرد و در کنار آن نيز گزارههاي پربهانه همچون مشکوکيت بدون هر گونه مدرک مستند و محرز اطلاعاتي نميتواند بهانهاي براي نظارتهاي اطلاعاتي، امنيتي و قابل سوء استفاده کشورهاي معارض و دشمن جمهوري اسلامي ايران بايد از توافقنامه با دقت و هوشياري حذف شده، فرماندهان عرصه ديپلماسي به الگوي ضداستکباري جمهوري اسلامي و تاريخ زرين مقاومت و پايداري آن را به عنوان سرسلسله عزت اسلامي مدنظر قرار دهند.
بايستهها و الزامات امنيت ملي در توافقات هستهاي
آنچه را که امروز ملت ايران به عنوان آرامش و احساس امنيت خود از آن ياد ميکنند مرهون نقش بيبديل رهبري معظم انقلاب اسلامي و ولايت او بر تمامي ارکان هدايت و تأمين امنيت ملي است به گونهاي که تحليلگر مؤسسه بروکينگز نيز موافقت جمهوري اسلامي ايران را ناشي از نبوغ، سادهزيستي و اتکاء رهبريت انقلاب اسلامي بر کلام اللهاکبر است، تلاش و زحمات رزمندگان و فرماندهان مؤمن و انقلابي عرصههاي دفاع و امنيت و حفظ آمادگيهاي همه جانبه آنان در دفع تمامي تحرکات و رفتارهاي تهديدآميز دشمنان را در اجراي تدابير و فرامين صادره از سوي فرماندهي معظم کل قوا نيز زنجيرههاي موفقيت و کارآمدي دفاعي-امنيتي را تکميل و احساس امنيت را در جامعه مضاعف نموده است.
به يقين موفقيت مذاکرات سخت و سنگين حقوقي و بينالمللي بدون اتکا به نگاه راهبردي و راهنماييهاي دقيق، هوشمندانه و قاطع مقام معظم رهبري به طور قطع نميتواند تامين کننده امنيت ملي کشور و آينده شفاف و اطمينان بخشي در طي مسير پيشرفت و تعالي علمي و معنوي در جمهوري اسلامي ايران محسوب شود.
حال که فرزندان انقلابي و مومن انقلاب اسلامي پا در اين عرصه و مصاف يک نبرد نابرابر ديپلماتيک گذاشته تا حق تاريخي يک تمدن پايدار و زمينهساز ظهور حضرت حجت (ع) را بازستانند بدانند و آگاه باشند که گردنآويز افتخار و خدمتگذاري اين ملت زماني به خانواده دلاور سياست خارجي تعلق خواهد گرفت که احقاق حقوق مسلم نظام مقدس جمهوري اسلامي را در پناه رهنمودهاي رهبري عظيمالشان در مراحل آتي مذاکرات دنبال کنند که فرمودند:
همه مشکل بعد از اين است که بايد درباره جزئيات بحث و گفتوگو شود و ممکن است کشور و ملت مذاکره کنندگان را در حصار قرار دهند امروز اگر شما اين حق را به چنگ نياوريد (اگر فريب لبخند دشمن را بخوريد) دهها سال ملت ايران به عقب رفته و عقبمانده خواهد شد. بايد توجه داشته باشيد که آنان در هر دوره از حيات انقلاب اسلامي براي تضعيف، تغيير و براندازي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران در يکي از حوزههايي که در آن مقطع به عنوان نقطه هدف مدنظر قرار داده بودند تلاش کردهاند و امروز نيز برگ برنده آنان کشانيدن کشور به پاي ميز مذاکره و تحميل و فشار بر ملت ايران است.
لذا بر خود وظيفه ميدانم به عنوان عضوي از خانواده بزرگ و پرافتخار بسيج مقاومت، روحيه پايداري و استقامت اين ملت را در تعقيب و تحقق حقوق حقه خود براي جامعهاي امن،مستقل و مقتدر در سالهاي پيش روي را توجه داده و تامين آن را اساسيترين ماموريت و وظيفه ارتش منظم ديپلماسي در مذاکرات هستهاي بيان کنم.
اصول و مباني اساسي در ورود به تنظيم سند پاياني:
-عدم غفلت از جنايات و تاريخ شربار آمريکا در مقابله با عزت، پيشرفت و کرامت مردم ايران
- عدم نقض، تعذيل ويا تنزيل رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب به عنوان سياست اساسي طي روند توافق با طرف مذاکرات
- توجه تام به حقوق امنيت ملي کشور و با امکان تعقيب و تامين موفق آن در 2 دهه آينده بر اساس مفاد توافقنامه
- توجه به حفظ استقلال و حاکميت مالي و معنوي نظام جمهوري اسلامي و ملت قهرمان ايران بر سرنوشت انقلابي و ملي خود در کشور و منطقه
- توجه به امکان توليد اجماع ملي بر موضوع و مواد توافق در نزد ملت و نمايندگان منتخب و شايسته آنان
- پرهيز از بروز اختلال و مينگذاري در نقشه راه توافقات و تقويت مسير رشد و پيشرفت تحقيقات هستهاي در کشور
- به حداقل رسانيدن هزينهها و زمان برگشتپذيري جمهوري اسلامي ايران به شرايط مجدد و نامحدود غنيسازي در صورت عدم توجه هر يک از اعضاي 1+5 به اجراي توافقات.
- اتکا واقعي به ارزش و قدرت مقاومت و پايداري ملت به عنوان اصل جايگزين در صورت عدم توافق
- ابتناء نتايج و اهداف مورد انتظار بر سه اصل واقعبيني، آيندهنگري و استحکام منافع و مصالح ملي کشور
- شاففيت در مواد توافق و ضمائم و پرهيز از کليگويي و الفاظ چند وجهي و منطبق با تمامي ملاحظات امنيت ملي کشور
بايستهها و الزامات توجه به توافقات موثر در امنيت ملي کشور
بعد از انتشار گزاره برگ آمريکا که مبتني بر مطالبات غلط، غير موجه و توافق ناشده بود آقاي ديويد آلبرايت در مصاحبهاي عنوان داشت که باور نکرده است که ايران چنين امتيازي را در مذاکره 1+5 بدهد و جان نبرنز مدير سازمان اطلاعات مرکزي CIA نيز شگفتي خود را از دستاوردهاي آمريکا در اين مذاکره بيان نمود.
در حالي که مسئولان و کارگزاران جمهوري اسلامي نتايج مذاکرات را در قالب بيانيه لوزان، تفاهمي ابتدايي براي طي مسير مذاکرات منصفانه در آينده ميديدند، انتشار اين گزاره برگ نشان از دقت تمامي دستاندرکاران مذاکره در رويارويي با طرفي پرفريب و دغلباز است که همواره تصورات غلط و خيانتکارانهاي را از خود بر جاي ميگذارد.
ظاهراً آمريکا از اين گزاره برگ فراتر از يک مصرف داخلي و دلگرم سازي سرمايه اجتماعي خود برنامهريزي نموده است. نقطه مشترک فيما بين مايکل هايدن رئيس پيشين آژانس ملي آمريکا و ايهود باراک نخست وزير پيشين رژيم صهيونيستي در دلگرمسازي نتايج مذاکره في مابين دولت اوباما و شرکاي بينالمللي آن بوده است، زيرا بيش از آن چيزي بود که فکر ميکرديم ميخواهيم و در آن به چيزي برخورد نکرديم که حائز شرايط تحقق اهداف ما نباشد.
به واقع آنچه که در گزاره برگ غرب با بيتوجهي به آنچه خطرات و آسيبهايي را از براي امنيت ملي کشور به همراه خواهد داشت بيانيه اعلامي در لوزان طرح گرديد. چه تفاوتهاي را در برداشته و مقالهاي که توسط آقاي جکسون ديل در اواخر ماه فروردين منتشر شد برخي از اهداف آمريکا را اينگونه تفسير نمود.
به يقين آمريکا در تمامي بندهاي مورد توافق در سه افق 15 ،10و 25 سال برنامههايي را تنظيم کرده است که تحولات آينده ايران را در قالب آن پيشبيني و مديريت نمايد. در غير اين صورت چه تضميني وجود دار که ايران با آزادسازي صدها ميليارد دلار ناشي از اين توافق به سمت سرمايهگذاري بيشتر در امور سايبري و فناوريهاي نظامي متعارف و تحقيقات پيشرفته نرفته و بعد از 10 سال خود را به يک ابرقدرت منطقهاي و جهاني تبديلي ننمايد. اگر سناريوهاي اين توافقنامه ايران را به سمت تغيير نبرد تمامي اين تلاشها بيفايده خواهد بود بزغم اين گزارش غرب تصور ميکند پرونده هستهاي به چند روش ميتواند به تغيير معادلات تصميمسازي در داخل کشور به عنوان يک ابزار فشار و در هم ريختن محيط سياست داخلي کمک کند که مطلوب نظر آمريکا تامين شود و به تدريج جريان مدافع آمريکا را به قدرت نزديک نمايد.
برخي از اين هشدار و مقابلهسازي در سخنراني آغاز سال 1394 در حرم رضوي از سوي حضرت امام خامنهاي عزيز تحت عنوان توجه به روشنفکري قاجار مآبانه مطرح گرديد که ميتواند اين سياست آمريکا را در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران برملا سازد.
بخش ديگر از اين واقعيت را ميتوان در سند سياست خارجي آمريکا در 2012 مشاهده نمود که براساس آن آمريکا به دليل مشکلات دروني و مالي درون آمريکا مايل است که مناقشات منطقهاي را به يک يا چند کشور قدرتمند منطقه سپرده و صرفاً با مشخصسازي چالشها، به هدايت ظرفيتهاي منطقهاي و نحوه برخورد با آنها اشاره و مديريت نمايد.
هرچند به نظر ميرسد اين عملکرد نوعي مديريت هوشمندانه ضعف غالب و تاريخي بر فضاي آمريکاست ولي اين واقعيت را نفي نميکند که آمريکا وارد دوران ضعف ژئوپلتيکي خود در جهان شده و مايل نيست که روند افول خود را تشديد و يا ابزار آن را در دسترس ديگران قرار دهد.
و فرزندان ديپلماتيک کشور بايد بتوانند اين عرصه و ناتواني را درک کرده و امکان حضور آمريکا در صحنه گرداني آينده کشور و امينت آن را با اتکا بر زيرکي، قاطعيت و آيندهنگري خود به بنبست برسانند.
بايد توجه داشت که:
1- واگذاري حقوق امنيتي کشور به دولتي که نتواند و يا نگذارند به تعهدات خود عمل نمايد و با رفتار خارج از اراده او در توافقات تأثير بگذارد خطايي نابخشودني است.
الزام نخست و مهم آن است که در صورت امکان بازگشت تحريمها به هر صورت و بهانهاي بايد به صراحت با عدم الزام حقوقي و بينالمللي جمهوري اسلامي ايران نسبت به تعهدات داده شده مواجهه و حق بازگشت به شرايط قبل و اعمال حاکميت کشور در ادامه مسير را بلامانع سازد.
2- ماهيت توافق به گونهاي باشد که جمهوري اسلامي ايران بتواند زيرساختهاي صنعتي خود را در بازگشتپذيري حفظ و نگهداري نموده و براي اعمال حاکميت خود نيازمند هزينههاي سنگين نصب، جابهجايي و يا ترميم عناصر مستهلک شده، نگردد.
3- غرب بايد متعهد گردد که به منظور اجراي توافق و نظارت بر آن از لابيگري و استفاده از گروههاي فشار سياسي و يا هرگونه طرف ثالث در خارج از حکومت به عنوان ابزار فشار، جمعآوري اطلاعات، اتکا خبري و يا رسانهاي پرهيز نموده و اين نکته در قطعنامه ابطال مصوبات قبلي در شوراي امنيت به صراحت گنجانيده شود.
4- تمامي قطعنامههاي شوراي امنيت مبتني بر تحريم کشور و گنجانيدن ايران در ذيل فصل هفتم منشور سازمان ملل بايستي به صورت شفاف و قاطع، لغو و ابطال شود و در قطعنامه ديگري با حضور تمامي اعضا بر آن تصريح شده و مشروط به رفتار ديگر، زمان مشخص و يا وقوع تعهدي ديگر نباشد و کليه اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل به پايبندي و اجراي ان متعهد بوده و داراي ضمانتهاي عدم نقض باشد.
5- گزارشهاي مبتني بر راستيآزمايي ميبايستي در قالب يک پيوست و صرفاً در موضوعات غنيسازي و براساس حقوق توافق و با رعايت اصول حاکم بر حقوق بينالملل در نظارت بر بازرسي تنظيم و به پيوست توافق به عنوان سند رسمي ضميمه گشته و مشخص گردد مسائل و ابهامات فيمابين آژانس و ايران کاملاً حل شده است.
آژانس مجاز نباشد به غير از موضوعات غنيسازي و امکان مشخص و مربوط و يا بدون مدرک و دلائل مقتن و مستند به صرف مشکوکيت و براساس دلايل واهي، سياسي، جناحي و تحريک شده خود را مجاز به ورود به مناطق و مراکز حساس نموده و يا از اختيارات استثنايي در نظارت و بازرسي برخوردار شود. قاعده و گونه بازرسيهاي مزبور بايستي مستند به مواد و مفاد مصرح در حقوق و قوانين بينالمللي و پادمان مورد توافق با آژانس باشد.
6- هيچ يک از اطراف توافق مجاز به ورود به قواعد و کارکردهاي امنيت ملي کشور همچنون برنامههاي دفاعي -اطلاعاتي -امنيتي، منطقهاي و سياستهاي سايبري و سياسي کشور تحت عناويني همچون فعاليتهاي مجاز و يا مشابه آن نبوده و هيچ مدل و الگويي را براي تبعيت و يا پيشنهاد نميتوانند ارائه و مطرح سازند.
7- هرگونه اجراي تعهدات جمهوري اسلامي ايران بايد منوط به تصويب مراجع رسمي و قانوني در کشور بوده و آغاز زمان تعهدات منوط به تأييد آن از سوي مراجع ذيربط بوده و نقض تعهد و يا رد توافق، هيچ مسئوليتي را در ادامه انجام تعهد، الزام نميسازد و در همين راستا نيز در صورت تأييد تعهدات و تصويب توافق بديهي است که به اجرا نهادن آن و آغاز تعهدات بايد از روزي که تمامي تحريمها توسط شوراي امنيت، کنگره آمريکا و اتحاديه اروپا لغو ابطال گردد، به اجرا نهاده ميشود و فرآيند توقف غنيسازي و برچيدن سانتريفيوژهاي M1IR, 2IR.4IR,5IR,6IR و 8IR تحت نظارت آژانس آغاز شود در غير اين صورت عملاً دستکاري هر نوع از اين زيرساختها و برچيدن آن عملاً بازگشتپذيري آن را با هزينههاي فراوان و تخريب بسياري از اتصالات و اجزا اساسي آن مواجه ميسازد.
8- تعليق و برچيدن هر يک از زيرساختهاي هستهاي بايد متضمن برچيدن زيرساختهاي تحريم توسط 1+5 باشد و در صورت اصرار بر تعليق و نه لغو تحريمها از سوي غرب، جمهوري اسلامي ايران نيز بايد کليه توافقات را در سطح تعليق فعاليتهاي هستهاي اعم از فعاليت سانتريفيوژها، تعليق سطح غنيسازي، تعليق تحقيقات پيشرفتهسازي سانتريفيوژها و راکتورها و تعليق مراکز هستهاي مورد هدف همچون قلب راکتور اراک و تغيير کاربري سايت فردو را معلق يا متوقف سازد.
9- جمهوري اسلامي ايران در انتقال دانش هستهاي خود به ديگر کشورها آزاد و فاقد هرگونه محدوديت ميباشد لذا در انتخاب مشتري و محصولاتي همچون آب سنگين، اورانيوم تخليصي، دانش و فرآوري، دانش ساخت و راهاندازي راکتور و اکتشاف معادن و يا ديگر فناوريهاي وابسته و نيز راهاندازي کنسرسيومهاي مشترک و تخصصي صرفاً براساس معاهده NPT عمل نموده و ملزم به پاسخگويي در قالب توافق 1+5 نميباشد.
10- هيچ يک از طرفين نميبايستي عدم توافق در مورد برخي از بندهاي مورد بحث را به عنوان ابزار فشار و تحميل نيات خود بر محيط اجتماعي و رسانهاي طرف مقابل استفاده و با حفظ محرمانگي مذاکرات از تحريک اجتماعي محيط مقابل و صفر و يک سازي مذاکرات و متهم سازي ديگري پرهيز شود. با اين رويکرد خود را از دام خطاهاي محاسباتي دشمن دور نگهداشته و سازوکارهاي ضد اقتدار طراحي شده از سوي او را در شبکه سرمايه اجتماعي و اقتصادي کشور خنثي مينماييم.
11- پنج کشور مذاکره کننده متعهد گردند تا با جمهوري اسلامي ايران در مبارزه با ساخت و تکميل سلاحهاي هستهاي در سطح منطقه همکاري نموده و مقدمات برچيدن کشورهاي داراي تسليحات هستهاي و بازرسي بينالمللي از مراکز آنان را براساس پادمانهاي نظارت بينالمللي فراهم سازند.
12- کليه کشورهاي متعهد به تأمين سوخت مورد نياز جمهوري اسلامي ملزم گردند که ما به ازاي راهاندازي راکتورهاي توليد انرژي تا سقف 20 هزار مگاوات در سطح ملي و يا صنعتي که تضمين تداوم پيشرفت علمي کشور ميباشد، آن را در قالب نظارت و بازرسي پادمانهاي مورد توافق آماده بارگذاري و بهرهوري نمايند.
13- گروه کشورهاي 5 طرف مذاکره در صورت نقض تعهد در اجراي توافقات به مثابه طرف واحد محسوب شوند و طرف ايراني بايد از منظر حقوقي بتواند به طور يکجانبه همه تعهدات خود را به دلخواه ناديده گرفته و براساس تشخصي منافع ملي خود عمل کند.
14- کليه مواد و تجهيزاتي که در توافق 1+5 در زمره محدوديت و کاهش ميزان و يا عملکرد قرار ميگيرند ميبايستي براساس نرخ و مبلغ توافقي بين دو طرف در معرض فروش و يا واگذاري واقع شود و عدم واگذاري مبلغ مابهآزاي آن به مثابه آزادي جمهوري اسلامي ايران در فروش آن تحت نظارت آژانس ميباشد.
15- به يقين در مذاکرات پيشروي، هيچ شائبه جناحي و يا خاص سياسي مطرح نبوده و ادبيات مذاکرات براساس تأمين منافع ملي و حصول فرصت مناسب ديگري در احقاق حقوق ملت ايران است. تنظيم و دنبال ميشود لذا دولت خدمتگزار ميبايستي از ورود پيامها و رسانههايي که به دنبال دو قطبيسازي فضاي فعلي و آتي مذاکرات براي ترسيم فضاي آينده منطبق با نيات جناحي و غيرولايي و تحليلهاي نادرست ميباشند، خودداري نمايد.
16- گروه 1+5 در يکي از بندهاي توافق خود عدم حمايت کشورها را از اشاعه سلاح هستهاي در منطقه اعلام نموده و امکان حمايت از اقدام قضايي و بينالمللي عليه دارندگان سلاح هستهاي را فراهم و مشروع قلمداد نموده و از هرگونه اقدام مشابه در راستاي خلع سلاح هستهاي رژيم صهيونيستي اعلام دارند.
در خاتمه اميد دارم که در پناه توافقي شرافتمندانه و عزتآفرين بتوان آزموني بر عدالت بينالمللي در اعاده حقوق انساني يک ملت باشيم و فرزندان اين ملت در تيم مذاکرهکننده خصوصاً آقاي ظريف تمامي خطوط قرمز مورد تأکيد را پاس بدارد و با توجه به نمايندگي حساس و سرنوشتساز خود از سوي ملت ايران، اقتدار و سربلندي انقلابي و باور و پايداري ملي را با برگرفتن صحيح از رهنمودهاي رهبري معظم انقلاب اسلامي حضرت امام خامنهاي عزيز تحکيم بخشند.
انالله لا يلفج الصالحين
رئيس ستاد کل نيروهاي مسلح
سرلشکر بسيجي دکتر سيدحسن فيروزآبادي
انتهاي پيام/